مینویسم نامه و روزی از اینجا میروم / با خیال او ولی تنهای تنها میروم / در جوابم شاید او حتی نگوید کیستی / شاید او حتی بگوید لایق من نیستی / مینویسم من که عمری با خیالت زیستم / گاهی از من یاد کن ، حالا که دیگر نیستم
بیستون کندن فرهاد نه کاری ست شگفت / شور شیرین به سر هرکه فتد ، کوه کن است
خاطره تنها مدرکی است که فراموشی را محکوم می کند ، پس بمان در خاطرم
در خلوت من جز تو کسی راه ندارد / رخسار فریبای تو را ماه ندارد / غمنامه ی من غصه ی چشمان تو باشد / غیر از تو دلم دلبر دلخواه ندارد
تک لحظه های زندگی همپای خاطرات توست / خونه ی قلبم کوچیکه ، اما همش به یاد توست
گستاخی خیالم را ببخش که حتی لحظه ای یادت را رها نمیکند ! اس ام اس
دعای باران چرا ؟ دعای عشق بخوان ! این روزها دلها تشنه ترند تا زمین ، خدایا کمی عشق ببار
چه سخت است دلتنگ قاصدک بودن در جاده ای که در آن هیچ بادی نمی وزد ! اس ام اس
نه مرا خواب به چشم ، نه مرا دل به دست / چشم و دل هر دو به دیدار تو آشفته و مست
بوی یوسف می دهد پیراهنت / پیر کنعانم برای دیدنت
گلم از من دوری ! اما به تو اندیشیدن را ، عادتی ساخته ام بهر تنهایی خویش
عشق من از من گذشتی خوش گذر / بعد از این حتی اسمم را مبر / خاطراتم را تو بیرون کن ز سر / دیروز از کف رفت ، فردا را نگر
سایه ام امشب ز تنهایی مرا همراه نیست / گر در این خلوت بمیرم هیچکس آگاه نیست / من در این دنیا به جز سایه ندارم همدمی / این رفیق نیمه راهم گاه هست و گاه نیست
خاطرات چوب های خیسی هستند که با آتش زندگی نه می سوزند و نه خاکستر می شوند ! اس ام اس
تو و بهار برایم دو فصل مشترکید ، ز ره رسیدنتان رفتن زمستان است
ترکم مکن ای عشق ، من بی همزبانم / تنها تویی ای نازنین آرام جانم / اینجا کسی در سینه اش رویا ندارد / دل را سپردن تا ابد معنا ندارد
دیگر نمیدانم که را باید صدا زد / این قلب را تا کی به طوفان بلا زد / من باغبان فصلهای انتظارم / تو خوب میدانی من اینجا بی قرارم
دیشب از دلتنگیت بغضی گلویم را شکست / گریه ای شد بر فراز آرزوهایم نشست / من نگاهت را کشیدم روی تاریخ غزل / تا بماند یادی از روزی که بر قلبم نشست
تمام خنده هایم را نذر کرده ام تا تو همان باشی که صبح یکی از روزهای خدا ، عطر دستهایت ، دلتنگی ام را به باد می سپارد
در این زندان تنهایی ، به هر سو هرکجا هستم / از این بابت دلم شاد است که گاهی میکنی یادم