استقلال،امروز خوب وفردای بهتر
دردسرسازان راه به جایی نمیبرند. استقلال به برنامههای زمان بندی شده خود وفادار است و هیچ نکته انحرافی موجب دور شدن از موضوع اصلی نخواهد شد. استقلال دو هدف دارد که همه روزه به آنها میپردازد:
1- حضور در لیگ برتر،جام حذفی و لیگ آسیا که خود به اندازه یک دنیا کار پیش روی همه دستاندرکاران قرار داده است.
2- به فرجام رساندن پروژه احداث کمپ استقلال که آقای سعیدلو آن را کاپ قهرمانی استقلال نامگذاری کردهاند و همین توجه ایشان اهمیت رسیدگی به این امر را در درجه بالاتری قرار میدهد. استقلال البته با مشکلات و موانع عادی و غیرعادی فراوانی روبرو است اما به هیچ روی سرسوزنی از دو هدف اصلی و عمده خود غافل نیست. با همه سختی کار و با همه دشواریهای موجود تیم فوتبال به گستردهترین شکل هر روز زیر ذرهبین و انتقاد از خود قرار دارد. تیم فوتبال مثل یک موجود زنده با خوبیها و بدهیهایی که روزمره هستند دست و پنجه نرم میکند. حسن کار در این است که کادرفنی بسیار تیزبین و ریز بین همه امور تلخ و شیرین را زیر نظر دارند. حتی برای غلبه بر مصدومیتهای پرتعداد و زیاد هم راهکارهای عملی یافتهاند. اعزام استقلال به اردوگاه ورزشی آنتالیا در ترکیه، یکی از تدابیر کاربردی موثر برای خارج شدن از حلقه مصدومیتهای نیم فصل اول است. دقت نظر روی برنامه جام حذفی و حسابگری ریزبینانه در مسائل مربوط به لیگ آسیا، از حواس جمع و همه سونگری استقلال خبر میدهد. در کنار دردسر آفرینیها که انرژی مدیریتی استقلال را هنور کاهش نداده اما هدفش همین است، به امور درازمدت نیز توجهی روزانه مبذول میشود. کمپ استقلال مظهر این نگاه کلان به آینده است. استقلال برای تبدیل شدن به یک ساختار از هر جهت مقاوم با سرعت فراوان به پیش میرود. آخرین بازدید دکتر سعیدلو از کمپ استقلال نشانه پیش افتادن از جدول زمانبندی شده بود. استقلال در کشاکش مشکلات القایی و دردسرهای ساختگی بیرونی اصلیترین وظایف خود را از یاد نبرده و از یاد نخواهد برد. ملاقات با دکتر سعیدلو و بحثهای کارشناسی درباره بازکردن میدان حضور برای بخش خصوصی نشان میدهد که عقل آیندهنگر بر همه چیز حاکم است. استقلال،امروزی بهتر از دیروز و فردایی بهتر از امروز دارد. استقلالیها که چندین میلیون نفرند، از این بابت خیالی آسوده داشته باشند. راه پیشرفت واقعی باز است...
(دکتر علی فتح الله زاده)
بررسی دلایل غیبت 5 آبی پوش در تیم ملی...
در ادوار گذشته جام ملتهای آسیا استقلال همواره بازیکنان زیادی در تیم ملی داشت. سرآمد همه آنها میتوان به جام ملتهای آسیا به سال 1992 اشاره داشت که 5 بازیکن استقلال شاکله اصلی تیم ملی را در این رقابتها تشکیل دادند. احمدرضا عابدزاده، رضا حسنزاده، جواد زرینچه، مهدی فنونیزاده و صمد مرفاوی مردانی بودند که آن روز تیم ملی را در جام ملتهای آسیا همراهی میکردند؛ بازیکنانی که از دیدگاه اغلب کارشناسان بهترین نسل فوتبال ایران محسوب میشدند. پس از آن اما بازیکنان استقلال هیچ گاه نتوانستند حضور چشمگیری به خصوص در ترکیب اصلی تیم ملی داشته باشند. اتفاقی که البته برای سرخها هم رخ داد و اغلب بازیکنانی که در ترکیب اصلی تیم ملی حضور داشتند عضو دیگر باشگاهها بودند. در آستانه جام ملتهای 2011 قطر غیبت بازیکنان استقلال در تیم ملی بسیار چشمگیرتر از هر دورهای به نظر میرسد. اگر حذف حنیف عمرانزاده و فرهاد مجیدی را به دلیل مسائل پشت پرده و میلاد میداودی را به خاطر مصدومیت فاکتور بگیریم به این نتیجه میرسیم که تعدادی از بازیکنان استقلال خود مقصر دور ماندن از تیم ملی هستند. در شرایطی که سابقه آنها نشان میدهد روزگاری در تیم ملی جزو ترکیب اصلی بودند اما به مرور زمان حتی جزو دعوتشدگان به تیم ملی هم قرار نگرفتند.
1- وحید طالبلو
اوضاع طالبلو در بازیهای اخیر استقلال نه تنها بهتر نشد بلکه رو به افول گذاشت و اسفبار هم شد. همین کافی بود تا قطبی بهانه کافی برای دعوت نکردن طالبلو به تیم ملی داشته باشد و او را از حضور در جام ملتها محروم کند. دروازهبانی که همراه تیم ملی به جام جهانی 2006 هم رفت، تیم ملی را در جام ملتهای گذشته به عنوان دروازهبان ذخیره یاری رساند، اکنون باید جام ملتهای 2011 قطر را از صفحه تلویزیون تماشا کند. وقتی وحید ظهور کرد همگان میگفتند دروازه تیم ملی در سالهای آینده بیمه خواهد شد اما وحید قدر خودش را ندانست و آنقدر افول کرد که جام ملتهای قطر را به سادگی از کف بدهد! وحید حالا افسوس روزهایی را میخورد که به سادگی از کف رفت.
2- امیر حسین صادقی
یکی از بازیکنانی که پتانسیل حضور در تیم ملی را داشت امیر حسین صادقی بود اما افشین قطبی چگونه میتوانست مدافعی را که فرازونشیبهای فراوانی دارد به تیم ملی دعوت کند؟ مسبب غیبت صادقی در تیم ملی خود او است و نه شخص دیگری! او یک سال برای بازگشت به روزهای اوج راهی کرمان شد اما نمایش صادقی در این تیم هم آنچنان چشمگیر نبود. صادقی برای بازگشت به روزهای بهتر دوباره به استقلال بازگشت اما رهاورد صادقی از بازگشت به استقلال اخراجها و گل به خودیهای پی در پی بود. درباره صادقی هم پس از نیمکتنشینی در جام جهانی 2006 گفته میشد تیم ملی به زودی مدافعی بزرگ را در ترکیب خود خواهد دید اما صادقی پس از آن دیگر مدافع مطمئنی نبود که بتواند جایی در تیم ملی داشته باشد و رقابت را به مردانی همچون عقیلی، حسینی، بنگر و ... باخت!
3- کیانوش رحمتی
روزگاری کیانوش مرد اول خط میانی تیم ملی بود. علی دایی علاقه فراوانی به رحمتی داشت و در روزهایی که هدایت تیم ملی به دوش او بود کیانوش را به یگانه هافبک بازیساز تیمش تبدیل کرده بود. رحمتی تا آنجا رشد کرد که در مقطعی گفته شد شاید به زودی جای نکو را هم بگیرد! اما تداوم در تیم ملی برای رحمتی یک رویای دست نیافتنی بود. کیانوش برای بازگشت به تیم ملی استقلال را انتخاب کرد اما اوضاع او هر روز بدتر از قبل شد. دیگر کدام مربی میتوانست به رحمتی اعتماد کند. البته بیتوجهی مرفاوی و افت فاحش روحی این بازیکن هم مزید بر علت بود تا قطبی دیگر ستاره دایی را به تیم ملی دعوت نکند. کیانوش اکنون به لحاظ فنی در وضع خوبی به سر میبرد اما دیگر برای حضور در تیم ملی کمی دیر شده.
4- فرزاد آشوبی
فرزاد میتوانست یکی از مسافران جام ملتهای آسیا باشد. حداقل رفتارهای افشین قطبی این را نشان میداد. علاقه به آشوبی از سوی قطبی مشهود بود تا اینکه فرزاد آنقدر افت کرد که افشین قطبی هم راهی برای کنار گذاشتن این بازیکن از تیم ملی نداشت. ترک اردوی تیم ملی پس از مسابقات غرب آسیا و در آستانه بازی با برزیل را هم باید یکی از دلایل دور شدن آشوبی از تیم ملی دانست اما باید واقعیت را پذیرفت که فرزاد هرگز آن بازیکنی نبود که طی فصول قبل در مس کرمان و پرسپولیس دیدیم. فرزاد برخلاف کیانوش اکنون هم در شرایط ایدهآلی به سر نمیبرد که پس از جام ملتها امیدی به بازگشت او به تیم ملی داشته باشیم!
5- آرش برهانی
شاید اگر 10 گل هم در لیگ میزد افشین قطبی او را به تیم ملی دعوت نمیکرد! آرش برهانی قدر خود را طی سالهای گذشته ندانست؛ مهاجمی که 6-5 سال پیش در فوتبال ایران ظهور کرد، ملیپوش شد و کوچک و بزرگ گفتند جای دایی را خواهد گرفت ناگهان از نظرها محو شد. آرش پس از آن دوباره به تیم ملی دعوت شد اما فروغ گذشته را نداشت. شاید مهمترین دلیلی که امروز آرش را از تیم ملی دور کرده فراز و نشیبهایش باشد. ماجرای از دست رفتن موقعیتهایی که آرش در شرایط تک به تک به دست میآورد خود یکی از دلایل دعوت نشدنش به تیم ملی است. در حقیقت چشم مربیان ملی از آرش ترسیده، به همین دلیل به بازیکنان جوانی مانند افشین و انصاریفرد رجوع میکنند.
نتیجه اخلاقی:استقلالیا قدر خودشو بدونن که اگه ندونن اینجوری میشن!!!!