اگر بخواهیم جرم ها را دسته بندی کنیم و مراتب جرم را تعریف کنیم شاید نیاز به نظرات کارشناسانه و تحقیق و پژوهش های متعددی باشد اما بنا به توان فکری می توان جرم و اثرات آن را این چنین توصیف کرد :
هر امری که از نظر قانون و چهار چوب ضوابط اخلاقی ، اجتماعی ، شرعی خارج گردد یک جرم معرفی می گردد در اصل عمل به منکر که ایجاد فساد و ناهنجاری های اجتماعی می کند که امور بسیاری از در زمینه ایجاد جرم موثر ست و تبعات جبران تاپذیری را به همراه دارد . از جمله یکی از مهم ترین آنها نقش والدین و تربیت یک فرد چند وجهی است که می تواند به خشک کردن ریشه این معضل کمک کند چرا که کودک در ابتدای رشد با ظبط شیوه رفتار ، گفتار و ... امور مهم زندگی تربیت یافته و تاثیر رفتارش بر انسان ها موجب بروز موفقیت یا معضل خواهد شد . وقتی که در نگاه کودک دروغ گفتن امری مفید می گردد و انجام آن در همان دوران شاید خطرناک بودن مسله را نشان ندهد اما وقتی که به قدرت برسد و بزرگ شود همین عادت ناپسند موجب ویران خانواده از یک سو و تولد یک مسله نا مطلوب را در جامعه خواهد داشت . که انعطاف ، تشویق به انجام امور نا شایست و استفاده از ابزار ناحق برای پیش برد امور می کند . مخصوصاً اگر این فرد از نظر منزلت های اجتماعی ، مذهب های مهمی داشته باشد . کمی نزدیک تر وقتی کودک تصویر تجسس کردن والدین در امور شخصی یکدیگر و بدون اجازه از وسایل شخصی دیگری استفاده کردن را می بیند در آینده ای نه چندان دور با توجه به اینکه این رفتار به صورت عادت و نا خود آگاه در او تکرار و به صورت یک رفتار در می آید و جزوی از شخصیت او شده و ممکن است یک تبهکار حرفه ای از او بسازد اگر چه پدر و مادر با بررسی گذشته او به دمبال اساس و عوامل تخریب رفتارش هستند اما از نقش ریشه ای خود در رفتار فرزندشان غافلند .
رفتار های نا شایست خانواده ، افراط و تفریط در محدودیت یا آزادی های اخلاقی ، تعصبات قومی و قبلیه ای مبنی بر ردبودن یک رفتار در خانواده (مثلاً محدود کردن زن در امور منزل که منجر به درگیری و قتل که ایجاد یک جرم است می گردد .