نمی دونم چرا از امروز می خوام تو کلبه تنهای هام بنویسم
امروز که دل همه شاد و شور عشق تو چشمای خیلی هاست
اخه امروز روز تولد کسی که امید همه نا امیدا بظهورش تا
دنیا رو از دو رنگی سیاهی نجات بده و عشق ایمان به جای پول
و ثروت بر مردم حکومت کنه اما نمیدونم چرا این قدر دلم گرفته
از خیلی ها خسته شدم از دوستام و... دیگه توی این شهر که
رنگ بد رنگ دو رنگی به خودش گرفته نفس کشیدن برام سخته
و تنها کسی که برام مونده خداست فقط خدا...