ترین ها
کاملترین کتاب بعدازقرآن؟نهج البلاغه
نزدیکترین حالت نمازگزاربه خداوند؟سجده
زیباترین خط در جهان؟نستعلیق
ادامه مطلب...
آنچه که دفاع هشت ساله ملت ما را در مقابل ارتش عراق از دیگر جنگها متمایز میکند، حضور گسترده و داوطلبانه مردم ایران در صحنههای نبرد است. در دفاع از مرزهای هر کشوری این فقط وظیفه ارتش و نیروهای مسلح آن کشور است که از کیان و خاک میهن به دفاع بپردازد اما در جنگ تحمیلی عراق علیه ایران آنچه که بیشتر از هر موضوع دیگر نمود عینی داشت حضور اقشار مختلف مردم خصوصاً دانش آموزان و دانشجویان مسلمان کشور بود.
ادامه مطلب...
مقاله ای در مورددفاع مقدس این مقاله، توسط سرتیپ "علی نیک فرد" ، عضور افتخاری هیات معارف جنگ سپهبد " علی صیاد شیرازی تهیه شده است. نامبرده در طول جنگ با مسوولیتهای مختلف و متعددی انجام وظیفه نموده است
تهاجم سراسری عراق در 31 شهریور 1359 و اشغال بخشی از خاک مقدس میهن اسلامی، با مقاومت ملت بزرگ ایران مواجه شد و سرانجام پس از مدت کوتاهی، در سراسر جبههها متوقف گردیده و در لاک دفاعی فرو رفت
تاریخ تولد :1329
نام پدر :؟
تاریخ شهادت : 30/تیر/1361
محل تولد :فارس /شیراز
طول مدت حیات :40
محل شهادت :بغداد
مزار شهید :شیراز
سال 1329 بود، که عباس پا به عرصه هستی نهاد. مادر با شوق فراوان به تربیت او همت گماشت و عباس در شهر زیبای شیراز دوران شیرین کودکی را پشت سر نهاد.
ادامه مطلب...
در یکی از شبهای تهران در تقاطع خیابان اسکندری جنوبی و آزادی هستیم؛ مانند همیشه ترافیک سنگینی پشت چراغ قرمز ایجاد شده است. این مهم نیست؛ مهم این است که من به همراه تعدادی از کارکنان دفتر رهبری، پشت سر اتومبیلی هستیم که در صندلی عقب آن، رهبر معظم انقلاب نشسته است. لابد اتومبیل از حیث معمولی بودن است که هیچ جلب توجه نمیکند و کسی رهبر را در آن نمیبیند؛ حتی سرنشینان اتومبیلهایی که کنار اتومبیل مدل 61، کلافه ترافیک هستند و یا عابرانی که از جلوی او میگذرند و… .
رهبر، صبورانه تهرانیها را میبیند. اما گویی رانندة اتومبیلی آقا را دیده است، با هیجان میکوشد از ما عقب نیفتد و تلاش میکند خود را کنار اتومبیل رهبر برساند. پا به پای ما میآید. وقتی در اتوبان تهران-کرج، اتومبیلها به بزرگراه ستاری میرسند او غفلت میکند و تا به خود بیاید از بریدگی دور شده و ما گذشتهایم.
ادامه مطلب...
سال 1366 بود که در پادگان شهر سقز حضور داشتیم و نیروهای عملیاتی تیپ نینوا از لشکر 10 حضرت سیدالشهدا (ع) به منطقه عملیاتی والفجر 10 و شهر حلبچه اعزام شده بودند وخود را برای عملیات بیت المقدس چهار آماده می نمودند و الباقی نیروها در احتیاط قرار داشتند و عمدتا مشغول آموزش نظامی و مرور نکات و تاکتیکهای نظامی بودند. این ایام مصادف با روزهای پایانی ماه شعبان بود و دغدغه عزیزان رزمنده روزه ماه مبارک رمضان بود که پیوسته از ما سوال میکردند که آیا میتوانیم قصد اقامت کنیم . بنده بعد از بررسی های لازم و اطلاع از وضعیت منطقه و لغو مرخصی نیروها ، که همه در حالت احتیاط قرار داشتند وکسی نمی توانست از پادگان خارج شود مگر برای ضرورت و خرید از شهر، در مراسم صبحگاه اعلام کردم که مطمئنا تا ده روز آینده هیچ گونه تغییر وضعیتی نخواهیم داشت و عزیزان رزمنده میتوانند قصد اقامت نموده و اعمال ماه مبارک رمضان را انجام دهند هنوز از این اعلام ، چهار روز نگذشته بود که فرماندهی ابلاغ نمود که سریعا از منطقه غرب خود را به منطقه جنوب رسانیده تا در عملیاتی که بناست انجام شود اجرای ماموریت نمایید.با این ابلاغیه ما هم به نیروها اعلام کردیم که آماده حرکت شوند .
عموما در این چند سال جنگ شرایط به نحوی نبود که بشود قصد اقامت نمود و اعمال ماه مبارک رمضان را انجام داد و این خاطره مذکور هم شاهدی بر این مدعاست.
خاطره ازسعید اردستانی
defa.blogfa.com:منبع