هرچه فکر کردم دلیلی برای رد این عقیده پیدا نشد.
در خانه هم می شود درس خواند.
البته با برنامه!
ماریل فرمودند که استادشون گفتن : مهم ترین دلیلی که زن می تونه بیاد بیرون از خونه اینه که خدا براش در قرآن محدوده ی حجابی معین کرده و الا میگفتیم زن ها نیان بیرون.
حالا که حجاب معینه پس چرا نیان؟!
ج: تو اسلام وقتی یکی به قتل می رسه، یک قصاص داریم و یک دیه و یک عفو و بخشش. اما ارزش عفو و بخشش کجا و ارزش قصاص کجا؟
امروز مراسم ختم پدر استاد عزیزمان خانم حاج عبدالباقی بود...
با بچه های حوزه وسیله گرفتیم و رفتیم به دیدارش...
روحش شاد...
داشت به میوه ها نگاه می کرد...
_راستی چرا هرمیوه ای در کشور و منطقه خاصی رشد می کند و شکل و اندازه متفاوتی باسایر میوه ها دارد؟
ماریل فرمودند که استادشون گفتند: در مورد حدیثی که حضرت فاطمه س ع فرمودند که خیرٌ للنّساء ... ؛ استادشون فرمودند که در تاریخ و احادیث گشته اند و این حدیث را با لفظ "الخیر للنّساء" هم پیدا کرده اند. و الخیر درست تره چون اگر با لفظ اولی بگیم خود حضرت فاطمه س و حضرت زینب س نیز جزو زن های خوب حساب نمیشن به دلیل اینکه حضرت فاطمه س خطبه خوندند وقتی دیدند حضرت علی ع مظلوم واقع شدند و همچنین حضرت زینب س در مجلس یزید بعد واقعه کربلا خطبه خوندند ؛ و یا اینکه استادشون فرمودند که پیامبر ص حضرت فاطمه س را سوار شتر می کردند و در شهر می گردوندند و...»»» اگر بگیم الخیر یعنی بهتره زن ها اینجوری باشن حالا نبودن هم زن بدی نیستن. و باز هم اینکه اونها برای کمک به ولی امرشون رفتند بیرون و ماهم باید برای کمک به ولی امرمون(آ.خ) می ریم بیرون.
ماریل فرمودند که استادشون گفتن: در زمان حضرت علی ع و پیغمبر اکرم ص ، زن ها بیشترین حضور فعال رو در جامعه داشتند و دلیلش هم این بوده که ولی امرشون مظلوم واقع شده بوده و اونها فعالیت می کردند در جهت اینکه ولی امرشون مظلوم واقع نشه در نتیجه ما هم باید بریم بیرون و فعالیت کنیم تا ولی امرمون(آ.خ) مظلوم واقع نشه.
در مورد مسجد المرء بیتها که پیامبر ص فرموده اند استاد ماریل فرمودند که: این حدیث برای یک برهه ی زمانی خاصی بوده و اون زمانی بوده که تعداد یهودیها در شهر بیش از تعداد مسلمون ها بوده و یهودیها در وقت نماز صبح و نماز مغرب زن های مسلمون رو مورد آزار و اذیت قرار می دادند؛ برای همین پیامبر در اون برهه ی زمانی گفتند که زن ها در این زمان خونه شون براشون مسجده و نیان بیرون برای مسجد رفتن. و الا مسجد ها زمان پیامبر قسمت زنونه هم داشته و پیامبر ص هیچ مخالفتی نمی کردند.
طبقه سوم برج.از آن در راهرو وارد شدیم.نمی دانستیم کدام طرف است.
_اینوره داره صدا میاد! صدای قرآن خواندن خانم جلسه ای ختم انعام بود. موقع دعای بعد سوره و عزاداری رسید.
بلندگویش را زد به برق. شروع کرد به روضه خواندن.نمی گویم که بلند می خواند و مداوم تحریر می زد. از رقیه می خواند...
یاد جریان نماز اول وقت امام افتادم در بهبوهه ی جنگ!او برای چه رفت و برای چه جنگید,او برای چه رقیه را برد به کربلا؟!
ما که لذت بردیم از صدای زیبا و تحریرهای بجای روضه خوان.مردهای همسایه را نمی دانم!؟
من که غم وجودم را گرفت از بیرون رفتن صدای روضه خوان,امام هایمان را نمی دانم...
برخی از ما زن ها و دخترهاهم خیییلی هوسبازیم
نوع هوسبازی مردها آن است و نوع هوسبازی ما زن ها هم این.
در آینده بیشتر از هوس های پنهان خانم ها خواهم نوشت.
روز عاشورا توفیق شد و درجلسه صبح حضرت آقای امجد شرکت داشتم.
این ها هم نکاتی که یادداشت نمودم( همه نکات از آقای امجد نیست بلکه از علمای دیگری هم که ایشان دعوت نمودند تا آنجا منبر بروند هم هست و البته تنظر الی ماقال)
1-نفسانیت: کلّ ما شَغَلَ عن ربِّک : (هرچه تو را از خدایت باز دارد)
2-در ادعیه داریم که: الهی اشکو الیک شیطانا یُغوینی »» یعنی خدای متعال در وجود من یه چیزی قرار داده که می تونه معاویه بسازه!
3-امام حسین علیه السلام رو یک مشت شرابخور نکشتن.
4-شیطان هزاران سال عبادت کرد؛تکبر داشت گفتن برو گمشو!
5-یه نماز خون شد اشقی الاشقیاء! یه شرابخور نبوده یه نماز خون بوده.
6-اگه کسی سه بار بگه یالَلمسلمین( این کلمه منادای مستغاث است مثلا : یا لَلمسلمین لِزید یعنی ای مسلمانان به فریاد زید برسید!) و کسی جوابش رو نده(هرکی جواب نداده) از دین خارجه؛ حضرت زینب می خواستن بگن شما ها مسلمون نیستید! ...یا لَلمسلمین...فَلَم یَجِب عَنه
7-مُرشد چلویی فردی بود که وقتی همه می نوشتند "نسیه داده نمی شود حتی به شما" ایشان می نوشتند: پول دستی داده می شود حتی به شما!...
8_ ره دور...وقت دیر... پرو بال سوخته... امروز وقت کردم ذوالجلال است...
9-هیچ موجودی درنده تر از انسان نیست و هیچ موجودی به تر از انسان نیست. فتبارک الله احسن الخالقین
10-امام صادق علیه السلام می گه روضه کلاس(:پرستیژ) نمی خواد.
11-کتابهای سست نوشتن کاری نداره.
12-تلخیص(خلاصه کردن کتاب) از ده تا تالیف سخت تره.حالا یک عالمی بود ششصد صفحه رو در یک خط و نیم خلاصه کرده بود.
13-قرآن می گه سیئه رو دفع کن نه مُسیء رو!
14- آنهایی که آمده بودند برای مقاتله با امام حسین ع شرابخوار نبودند و نماز خوان بودند؛معصوم ع در این باره می فرماید:کلّ یتقرب الی الله بدمه(یعنی همه در راه رضای خدا آمده بودند با امام علیه السام بجنگند) لذا از مذهبی ها و مسجدی ها و متدینین باید ترسید!
15-در سلام به امام زمان ع داریم: السلام علیک ایهاالمهذب الخائف.آقای بهجت رحمة الله می فرمودند مگر نه این است که خائن ها می ترسند؟پس حضرت مهدی عجل الله که مهذب هستند از چه می ترسند؟و بعد می فرمودند ایشان از ما می ترسند.
از تِز های ما می ترسند.
16-ماها هدف های مقدس رو آلوده می کنیم با وسایل و راه های نا مقدس.
17-در مورد دو هجرت یکی از شعرا شعر گفته اند:
هجرت پیامبر صلوات الله علیه و آله: کانت و غایتُها البناء
هجرت امام حسین علیه السلام: کانت غایتُها محافظة البناء
18- شاعری در مورد امام حسین ع گفته: و دَمُ الحسین نِهایَةُ العِبَرِ
19- مفاتیج الجَنان درست نیست باید بگوییم مفاتیحُ الجِنان.
دلیل: -جَنان: عقل و فکر
_جِنان: بهشت ها
20-معانی اءبا : منع - مناعت طبع
تلویزیون روشن بود.
مجری مرد نشسته است و خانم محجبه دارد سخنرانی می کند راجع به واقعه ی عاشورا.
مادر با افتخار جلوی تلویزیون می ایستد و با ولع حرفها را می شنود.
من نگاهی می کنم...
احساس حقارت تمام وجودم را می گیرد...
یعنی زن اینقدر مقامش پایین است که باید برود صدا و سیما کنار یک مرد بنشیند و از کربلا بگوید؟
به راستی احساس زینب بودن به او دست داده؟
از اول انقلاب اییینهمه سخنران زن داشته ایم.اینهمه سخنران زن به تلویزیون آمده اند و حرف زده اند.
اگر خیلی حس زینب بودن داشته اند چرا زحمت نکشیدند فرزندان و شوهرانشان را زینبی بار بیاورند؟
حس زینبی شان فقط اینجا بروز و ظهور دارد؟!
اگر حس زینبی شان در خانه هایشان و برای شوهران و فرزندانشان ظهور می کرد الان برخی برای شانه خالی کردن سست شدن نسل ما نسبت به دین را به آمریکا و استکبار جهانی نسبت نمی دادند.
اگر حس زینبی شان در خانه هایشان ظهور می کرد حداقل وضع به تر از این بود.
جلسات ماهانه ی خانم نیلچی زاده که می شود هم همین حس حقارت را دارم.
حتی علاقه ندارم بروم و در جمع کلاس بنشینم.
برایش سر و دست می شکنند اما او زن را حقیر می کند زن را به اندازه تلویزیون پایین می آورد.چطور بنشینم حرفهایش را گوش بدهم؟
دانشجوهایش به او می گویند خانم نیلچی! یک خانم نیلچی می گویند که نگو!
نمی دانم وقتی پیامبر صلوات الله علیه و اله به آن زن که آمدند و پرسشی کردند ، فرمودند جهادالمرءة حسن التبعل حواسشان نبود ما خانم ها دوست داریم دیده شویم؟
حواسشان نبود ما عقده هایمان را باید خالی کنیم؟
حواسشان نبود ما هوس های پنهان مان را با دیدن سخنران زن در تلویزیون یا سخنران شدن در تلویزیون می خواهیم خالی کنیم؟
شاید هم حواسشان نبوده...
خلاصه این است که طرفداران نیلچی زاده از دیدن او در تلویزیون سر شوق می آیند و به به و چه چه و احساس افتخار دارند...
و من نیز که او و امثال او را می بینم حس حقارت ... زن اینقدر حقیر نیست که در چارچوب تلویزیون بگنجد!
زن اینقدر حقیر نیست که به بهانه تعریف واقعه کربلا با یک مرد اجنبی هم کلام بشود.
زن اینقدر حقیر نیست که مرد نامحرم صدایش را بشنود.
زن اینقدر حقیر نیست....
من او را می بینم و حس حقارت...
تو او را می بینی و افتخار...